clothes
1. One day,
an old gentleman went for a walk in a park in Washington, and when he was tired
he sat down on a bench. A young person was standing on the other side of the
pond.
"My
goodness!" the old man said to the person who was sitting next
to him on the bench. 'Do you see that person with the loose pants and long hair?
Is it a boy or a girl?"
"A
girl," said his neighbor. "She's my daughter."
"oh!"
the old gentleman said quickly. "please forgive me, I didn't know that you were
her mother. "
"I'm
not," said the other person,
"I'm
her father."
ترجمه:
در کشورهای غربی بسیاری از دختران و پسران لباسهای مشابه میپوشند و بسیاری از آنها
موهای بلند دارند بنابراین غالبا تشخیص اینکه شخصی پسر یا دختر است سخت می باشد.
روزی، پیرمرد محترمی برای پیاده روی به پارک واشنگتن رفت و هنگامی که خسته شد بر
روی نیمکتی نشست. جوانی در آنطرف دریاچه ایستاده بود.
پیرمرد به شخصی که بر روی نیمکت در کنار او نشسته بود گفت : "خدای من، آن شخص
را که شلوار گشاد پوشیده و موهای بلند دارد را میبنی؟ او دختر است یا پسر؟"
همسایه جواب داد: " دختر، او دختر من است"
مرد محترم سریع گفت: " اوه، لطفا من را ببخشید، من نمی دانستم که شما مادرش
هستید"
آن شخص گفت: " نه، من پدرش هستم."