روانشناسی سوگ
مراحل سوگ
فردی كه دچار سوگ میشود به لحاظ روانی مراحل زیر را تجربه میكند كه با توجه به تیپولوژی افراد مثلا برونگرا یا درونگرا بودن، جنسیت، سن، چگونگی حادثه و شخصی كه از دست رفته است، فرق میكند و دارای شدت و ضعف است. اما به طور طبیعی و بر اساس یافتههای روانشناسی، مراحل زیر فرآیند تجربه سوگ را نشان میدهد كه معمولا در همه افراد قابل ردیابی است:
1- انكار فقدان
در این مرحله بازمانده واقعه از دست دادن فرد و نزدیكان خود را باور نمیكند و دست به انكار آن میزند مثلا اینكه «مطمئنم كه زنده است» یا «امكان نداره. مگه میشه. او نمیمیره.»
2- درك فقدان.
در این مرحله فرد كم كم و بتدریج به این نتیجه میرسد كه عزیزش را از دست داده پس در این دوره شاهد نخستین احساسات ناراحت كننده خواهیم بود. این احساس بدین گونه ابراز میشود كه «كمرم شكست. دیدی عزیزم از دست رفت. دیدی بچم پرپر شد.»
3- احساس ترك شدن و اضطراب.
فرد در این مرحله احساس میكند تنها مانده و كسی را ندارد و اضطراب زیادی در مورد آینده به وی دست میدهد: «چه جوری بچهها را تنها بزرگ كنم؟ بدون پدر و مادرم چه كار كنم؟»
4- نا امیدی، گریه كردن، كرختی و سستی، گیجی و منگی
5- مشكل در تصمیمگیری، احساس نا آرامی، بی خوابی، از دست دادن اشتها، تحریكپذیری،
از دست دادن كنترل خود و فراموشكاری
6- غصه خوردن و یادآوری مداوم عزیز یا عزیزان از دست رفته
7- خشم
در این زمان شاهد عصبانیت و خشم فرد نسبت به خود و اطرافیان و حتی خدا و مقدسات خواهیم بود «ای خدا این چه حكمتی بود، چرا من؟ چرا این اتفاق برای من افتاد؟»
مراجعه به ادامه مطلب
9- احساس تهی بودن و از دست دادن تصویر ذهنی فرد
در این مرحله فرد بشدت احساس خلا و بیهودگی كرده و در واقع تصویر ذهنی فرد از خود دچار تغییر و دگرگونی میشود. این گفتهها كه «این اتفاق همه چیز رو با خودش برده، هیچی نمونده، همه چیز خراب شده» حاكی از چنین احساسی است.
10- غم و غصه عمیق
ناراحتی و غمگینی فرد تا حدی است كه حتی در حضور دیگران هم از بین نمیرود.
11- همانند سازی با فرد از دست رفته
در این مرحله فرد از خصوصیات و رفتارهای كسی كه از دست داده تقلید میكند.
12- افسردگی عمیق
در این مرحله فرد بشدت افسرده است. احتمال وجود افكار یا حتی اقدام به خودكشی در این مرحله وجود دارد «كاشكی من بمیرم» و «دیگه نمیخواهم زنده باشم»
13- جنبههای پاتولوژیك عمیق از جمله اختلالات سایكوسوماتیك و هیپوكندریاسیس.
14- مرحله بازسازی
در صورت حل سوگ و گذشتن از این مراحل فرد قادر
خواهد بود كه به جامعه بازگشته و زندگی عادی خود را از سر بگیرد.
نكته مهمیكه باید مورد توجه قرار بگیرد این است كه بدانیم موارد فوق از همدیگر
كاملا جدا نیستند و گاهی شاهد بروز چندین مورد از آنها با همدیگر هستیم. این وضعیت
ممكن است حدود 4 تا 6 هفته طول بكشد. البته این به شرایط بیرونی افراد نیز بستگی
دارد؛ یعنی اگر فرد مورد حمایت و روانی قرار بگیرد سازگاری زودتر ایجاد میشود و
هر چقدر تنها بماند و به حال خود رها شود، سازگاری دیرتر اتفاق میافتد.
پس از طی شدن این مراحل بسیاری از این افراد به فعالیتهای عادی و كارهای روزانه
خود بازخواهند گشت، مگر اینكه فرد از قبل دارای اختلالات و ضعفهای شخصیتی،
احساسی و هیجانی پایینی برخوردار باشد كه چنین افرادی بشدت آسیب پذیرند.
دكتر مسعود غفاری، روانشناس در این باره میگوید: یك انسان بهنجار و سازگار بعد
از 4 تا 6 هفته، رفته رفته به شرایط بهنجار زندگی برمیگردد و روند زندگی را از سر
میگیرد.
در موارد استثنایی مثل حوادثی چون سیل و زلزله كه وقتی فرد به كوچه و بازار و شهر
میآید مدام با صحنههای خرابی روبهرو میشود این تحریكات دیداری و اطلاعاتی
مرتبط به صورت تحریكات شنیداری مانع سازگاری فرد میشود.
دكتر سیما فردوسی، روانشناس درباره تاثیر دارو درمانی یا رفتاردرمانی در ارتباط
با این افراد به هر دو شیوه معتقد است و میگوید: هر دو لازم است چون برخی به دارو
احتیاج دارند و اگر دارو مصرف نكنند نمیتوانند خود را كنترل كنند و با محیط وفق
دهند، حتی نمیتوانند بخوابند و دچار توهم و رفتارهای آشفته میشوند كه در این
موارد حتما باید دارو مصرف كنند والبته در كنار دارو باید از تكنیكهای
رفتاردرمانی برای حل مشكل این افراد غافل نشد.
یكی از خطراتی كه به لحاظ روانشناختی و از منظر آسیبشناسی روانی اجتماعی در
ارتباط با شیوه رفتار با داغدیگان وجود دارد، اعمال رفتارهای سنتی و غیر علمی است
كه اطرافیان از سر دلسوزی با این افراد دارند كه موجب میشود بازسازی روانی آنان
به تاخیر بیفتد؛ مثلا برخی هنگام مواجهه با این افراد سعی میكنند از گریه كردن
آنها جلوگیری كنند یا به پسر بچهها میگویند شما مرد هستید و مرد كه گریه نمیكند.
رفتارهای اینچنینی سوگ را به تاخیر میاندازد و فرد در آینده دچار اختلالات رفتاری
خواهد شد.
استفاده غلط از برخی عقاید و افكار مذهبی نیز سلامت روانی این افراد را به خطر میاندازد.
دكتر فردوسی در این باره میگوید: القای تعلیمات و عقاید مذهبی غلط و افراطی در
تشدید بحران و تاخیر درمان این افراد موثر است. از مذهب و دین باید برای آرامش
انسانها استفاده كرد، نه در برانگیختن خشم و غضب یا افسردگی آنها. اینكه مثلا
این حادثه، تقاص فلان گناه و نشانه خشم و قهر خداوند است نمونهای از استفاده
نادرست از مفاهیم دینی در این زمینه است كه نه تنها كمكی به داغدیگان نمیكند،
بلكه وضعیت روحی آنان را بحرانیتر میكند و درمان را به تاخیر میاندازد.»
آنچه اطرافیان داغدیده باید بدانند
بدیهی است كسانی كه عزیزی را از دست دادهاند،
از شرایط عادی و منطقی روحی روانی برخوردار نیستند و نزدیكان و اطرافیان آنان باید
با رفتار و واكنش صحیح به سازگاری و حل مشكل آنها كمك كنند.
به یاد داشته باشید بهبود اثرات عاطفی حادثه، نیاز به زمان زیادی دارد. انتظار
نداشته باشید كه سریعا به وضعیت سابق برگردید
گاهی نداشتن اطلاع كافی و استفاده از شیوههای غلط و غیرعلمی از سوی اطرافیان فرد
مصیبت دیده، وضع را از چیزی كه هست بدتر میكند و فرآیند عبور از مرحله سوگ را به
تاخیر میاندازد لذا نزدیكان این افراد باید به نكات زیر توجه داشته باشند و به آن
عمل كنند:
1- به افراد اجازه بدهید در صورت امكان جنازه عزیزانشان را ببینند.
2- فرصت سوگواری و گریه و زاری را برای داغداران فراهم كنید
3- سعی كنید افراد مصیبت دیده را دور هم جمع كنید تا با هم عزاداری كنند.
4- به فرد اجازه و فرصت صحبت كردن بدهید ولی در صورت تمایل نداشتن وی را مستقیما
وادار به صحبت نكنید.
5- از سكوت نهراسید، اما بتدریج و آرام سعی كنید به بهانههای مختلف به افراد ساكت
نزدیك شوید ابراز حمایت و كمك كنید یا از آنها در كارها كمك بخواهید.
6- بازماندگان (بویژه در حوادث) بیشتر نیاز دارند داستان فاجعه را بارها و بارها
بازگو كنند. شما میتوانید با سوالات بجا و مناسب و با استفاده از روشهای مناسب
گوش دادن مثل توجه كردن، نگاه كردن و تكرار جملات، این فرآیند و تخلیه هیجانی آنها
را ادامه دهید.
7- از دادن قول و وعدههای بیجا بشدت پرهیز كنید. بهترین جمله میتواند این باشد
«درست است كه اوضاع مثل سابق نخواهد شد، ولی مثل الان هم نمیماند.»
8- داغدیدگان ممكن است احساسات و واكنشهای مختلف و گاه عجیبی نشان دهند. تمام این
احساسات و واكنشها را بپذیرید و عكسالعمل منفی نشان ندهید.
9- سعی كنید از وابسته شدن فرد به خودتان جلوگیری كنید.
10- شركت در مراسم مذهبی و دعا در حفظ سلامت روانی حادثه دیدگان نقش بسزایی دارد.
11- افراد خانواده و بخصوص كودكان را تا حد امكان از همدیگر جدا نكنید.
12- شرایط و فرصتی را برای بازی كردن و سرگرم شدن برای كودكان فراهم كنید.
توصیههای لازم به داغدیدگان
مرگ و از دست دادن عزیزان برای همه ما رخ میدهد
و عبور از این شرایط سخت به آگاهی و مهارتهایی نیازمند است كه اطلاع از آنها به
ما كمك میكند تا این وضعیت دشوار سوگ را راحت تر تحمل كنیم و به سلامت از آن
بگذریم.
ممكن است هفتهها و ماههای بعد از مصیبت با مواردی از قبیل غمگینی، افسردگی،
درماندگی و ناتوانی، علاقه نداشتن به كارهای سابق، بی تفاوتی و بیحوصلگی روبهرو
شوید. توصیههای زیر میتواند در این مراحل سخت به شما كمك كند:
1- به خود حق بدهید كه احساس عصبانیت، غمگینی، ناراحتی و بسیاری از احساسات ناراحتكننده
دیگر دارید.
2- درخصوص احساسات خود با دیگران صحبت كنید.
3- احساسات و نگرانی خود را ابراز و هر وقت خواستید گریه كنید.
4- مراقب وضعیت جسمی خود باشید. وقتی فرصت پیدا كردید استراحت كنید و چیزی
بخورید.
5- زمانی را برای كارهای شخصی مانند رسیدگی به بهداشت و مراقبت شخصی خود اختصاص
دهید.
6- به خود سخت نگیرید و به دلیل عصبی و پرخاشگربودن خود را سرزنش نكنید.
7- ارتباط خود را با اطرافیان حفظ كنید و با بستگان و كسانی كه همدرد شما هستند،
در تماس باشید.
8- احساسات و عواطف خود را از هر طریقی كه میتوانید ابراز كنید و اگر دوست دارید
و میتوانید بنویسید، نقاشی كنید، گریه كنید، دعا كنید، قران بخوانید، عصبانی
شوید، داد بزنید و غم سنگین خود را بیرون بریزید.
9- لوازم شخصی و یادگاریهایی از فرد یا افراد از دست داده را نگه دارید و همراه
خود داشته باشید. اگر باعث تسكین شما میشود میتوانید با فرد از دسترفته صحبت
كنید و برای وی نامه بنویسید یا برایش دعا كنید.
10- به یاد داشته باشید بهبود اثرات عاطفی حادثه، نیاز به زمان زیادی دارد انتظار
نداشته باشید كه سریعا به وضعیت سابق برمیگردید.
11- زندگی شما پس از این اتفاق تغییر خواهد كرد و ممكن است مجبور باشید دوباره و
از صفر شروع كنید یا مجبور به انجام كارهایی باشید كه تا به حال نكرده اید. از نظر
روحی خود را برای این تغییر آماده كنید.
12- تا مدتها شما در وضعیت بحرانی به سر خواهید برد. این بحران ممكن است عوارضی
را در زندگی شما ایجاد كند؛ مثل مشكلات مالی و خانوادگی و... این عوارض و مشكلات
ممكن است گذرا باشد و با تدبیر درست حل شود، بنابراین از گرفتن تصمیمات مهم برای
آینده مانند رها كردن كار، انتخاب محل جدید زندگی و مهاجرت خودداری كنید.
13- حادثه تلخی كه پشت سر گذاشتهاید، ممكن است عوارض روانی و رفتاری خاصی را به
دنبال داشته باشد لذا اگر احساس میكنید قادر به مقابله با این مشكلات نیستید، به
متخصصانی از قبیل پزشك، مددكار، روانشناس، روانپزشك یا مشاور مراجعه كنید.
سخن پایانی
در میان توصیههای فوق این مورد آخری با توجه به اینكه فرهنگ مراجعه به روانشناس یا مشاور در هنگام یك اتفاق ناگوار و فشارهای روحی، در كشور ما هنوز جا نیفتاده است بشدت توصیه میشود، چرا كه ما در زمان مصیبت و سوگ یا به درون خود فرو میرویم و غم و اندوه را در خود سركوب و نهادینه میكنیم كه آثار سوء آن در بلندمدت به بهداشت روانی ما آسیب میزند یا به برخی راهكارهای سنتی و غیر علمی تا مرز خرافات پیش میرویم كه تنها بر مشكل ما میافزاید، لذا سوگواری صرفا در مراسم عزاداری خلاصه نمیشود و نیازمند مهارتهایی است تا فرآیند آن بدرستی طی شود و سوگ در بازمندگان تثبیت نشود و باقی نماند