مدرنيته، طراحي و بستهبندي
عکس، طرح، نقش، تصوير و تصويرسازي
هاي مخصوص بسته بندي يکي از عوامل تاثير گذار در طراحي گرافيک بسته مي باشد. نقش
طرح و تصوير را در بسته بندي مي توان به کاتاليزوري جهت کمک به تجسم و فهم
محتويات دروني بسته تشبيه کرد. طرح و تصوير در کنار فرم، ساختار، لوگو و رنگ در
ساختن شخصيت بسته به ايفاي نقش پرداخته و طرح بسته را کامل مي کند. براي کالاهاي
مختلف، بسته هاي مختلف با جنس هاي مختلف و متفاوت ارائه گشته است. قوطي هاي
فلزي، ظروف پلاستيکي، ظروف شيشه اي و بسته هاي مقوايي از نمونه هاي بارز اين
بسته هاي متفاوت مي باشد. در برخي بسته ها مانند قوطي فلزي و يا بسته هاي مقوايي
محتويات داخل بسته مشخص نيست و خريدار کالا جنس مورد دلخواه را نمي تواند ببيند.
در اينجاست که طرح با داشتن تصوير و نقشي مناسب از محتويات داخل بسته مي تواند
اعتماد مشتري را براي خريد کالا نسبت به خود جلب نمايد. البته اين عکس ها و
تصاوير به صورت و شيوه هاي مختلفي در طراحي بسته بندي استفاده مي شود. گاهي با
توجه به مخاطب بسته، لازم است از تصاوير و نقوش کميک استفاده نمود. گاهي بسته
احتياج به يک شخصيت تصوير سازي شده دارد و گاهي نيز تصاوير واقعي از محتويات
داخل بسته، نقش موثرتري خواهد داشت.
انتخاب هر کدام از گزينه ها، با تحقيق بر روي گروه سني مخاطب و شناخت و نياز
بازار انجام پذير مي باشد. يک بسته بندي موفق با داشتن طرح و يا تصاوير مناسب با
آن مي تواند در بازار موفق تر از ساير رقبا باشد و يا شايد نداشتن طرح و تصوير و
وجود فضاهاي خالي، کار طرح و تصوير را انجام دهد اما در بسته بندي مواد غذايي
دارا بودن تصوير به صورت يک نياز درآمده است و تصاوير زيبا و رنگين، چشم هاي
مخاطبين را به سوي خود جلب مي نمايد. حتي دارابودن عکس باعث انگيزش و تحريک در
اشتها مي گردد و شخص را وسوسه مي کند تا کالاي مورد نظر را حتي براي يک بار
خريداري نمايد. بسياري از محصولات توليدي و يا غذايي مشابه در بسته بندي هاي
متفاوت از نظر فرم و ساختار و مواد تشکيل دهنده بسته بندي در بازار مصرف عرضه مي
گردند.
در اين حالت مصرف کنندگان از روي طرح و نقش آنها که به نوعي نشان بدل گشته اند،
آنها را مي شناسند. البته بايد اين نکته را متذکر شد که اگر طرح و نقش هاي روي
بسته به صورت ادامه دار در طراحي ها وجود داشته باشد، مي تواند به نوعي نشان
آن برند تبديل گردند. با نگاهي به بازار مصرف ايران، مي توان مثال هاي
زيادي را براي صحت اين گفتار برشمرد. از طرح ها و نقش هاي به کار رفته موفق در
بازار ايران مي توان به برند چي توز، اشي مشي، پفيلا و شيبا اشاره کرد. طرح
ميمون به کار رفته در بسته بندي هاي برند چي توز در چند سال اخير موفق بوده و در
تمامي محصولات شرکت به ايفاي نقش پرداخته تا جايي که اگر نام محصول و يا لوگوي
آن را از بسته حذف کنيم، مخاطب به راحتي برند را شناسايي مي کند. طرح گاو
محصولات روزانه نيز از اين دست است. تصويرسازي هاي کميک انجام شده براي اين شرکت
ها، گوياي محتويات داخل بسته بندي محصولات مي باشد. زماني که يک شخصيت ساختگي
منتقل کننده تمامي پيام هاي توليدکننده مي باشد، نقش طرح و تصوير نسبت به ساير
عوامل پر رنگ تر مي شود تا جايي که مديران تبليغاتي و هنري مجبور به امروزي
نمودن و reedit کردن شخصيت هاي آن برند مي شوند.
اين به روز کردن نبايد به گونه اي باشد که به محتواي شخصيت آسيب برساند. تصويري
که در چند سال گذشته و يا چند دهه پيش خلق شده است، نياز به دوباره سازي بر اساس
مقتضيات امروزي جامعه دارد. در برندهاي مطرح بازار اين اهميت در لوگوي برند نيز
به چشم مي خورد. از برندهايي که لوگوي خود را دوباره سازي کرده اند مي توان به
شرکت هاي Nike، AIWA، SONY و بسياري ديگر اشاره کرد. هر چند اين تغييرات در لوگو بسيار
جزيي بوده و بيشتر در نوع خط و يا استفاده از حروف بزرگ و کوچک ديده مي شود.
بازار مدرن با روش هاي عرضه و توزيع مدرن و تبليغات مدرن و از همه مهم تر مصرف
کنندگان مدرن نياز به دوباره انگاري و يا بيشتر در فرم و طرح لوگو دارد.
با بسياري از روش هاي ابتکاري و به کارگيري نقوش و عناصر قديمي و اسليمي و يا
جديد، مي توان تصاوير کامل و جذابي خلق نمود. حتي با خطوط و سطوح ساده، طرح هاي
قابل توجهي مي توان ايجاد کرد. اما گاهي يک عکس مناسب، قدرت و تاثير بيشتري به
طرح مي بخشد. با توسعه روزافزون رسانه هاي تصويري و کامپيوتري و نفوذ عکس هاي
رنگارنگ در زندگي مردم و جامعه و ارتقاي کيفيت تکنيک هاي چاپ، روز به روز
استفاده از عکس بيشتر مورد استقبال طراحان و سازندگان بسته بندي قرار مي گيرد.
استفاده از عکس تنها در بسته بندي مواد غذايي کاربرد ندارد، بلکه در همه بسته ها
براي ايجاد جذابيت و معرفي کالا از عکس محصولات و يا حتي عکس هاي ديگر بهره مي
برند. به ويژه در اجناسي که جنبه تزييني و يا کاربردي خاص دارند، عکس و تصوير به
مخاطب کمک مي کند تا کالاي مورد نظرش را عينا شناسايي کرده و يا کاربرد آن را
بهتر درک نمايند.
در يک تصويرسازي مناسب مي توان جزييات يا امتيازات محصول را بتر از عکس نشان
داد. در برخي موارد حتي ممکن است از واقعيت پردازي دور شويم و با استفاده از
تکنيک ها و روش هاي مختلف به ارائه تصويري نه چندان طبيعي از کالا يا موارد استفاده
آن بپردازيم، که خود مي تواند عامل ارتقاي طراحي گردد. همچنين در بسياري از
موارد که شکل و ظاهر کالا چندان اهميتي در کيفيت و کارايي آن ندارد، مي توان از
طرح هاي انتزاعي و نقوش مختلف بهره گرفت. بديهي است تاثير نقوش و تصاوير از
رويارويي با عناصري چون فرم و رنگ، رخ مي نمايد.
امروزه به كمك كامپيوتر و تكنولوژي ديجيتال مي توان به تصاوير وعكسهايي مطلوبي
دست يافت. به كمك نرم افزارهاي كارآمد وفراگير،روشهاي اصلاح وبهينه كردن
تصاوير ديجيتالي، چنان رشد كرده كه مرز بين تصويرسازي وعكاسي محو ودر همه ادغام
شده است.از نمونههاي بارز اين نرم افزارهاي مي توان به محصولات توليدي شركت Adobe اشاره كرد كه
illustratyer,
photo shop نمونههاي كارآمدي براي بهبود تصاوير
مي باشد.
تهيه عكس مطلوب يا يك تصوير سازي خوب وعالي ويا خلق نقوش وعناصر تزئيني
وهنري،بخشي از روند طراحي وتوليد بستهبندي است.كه خود متخصصان ويژهاي مي
طلبد. تا جايي كه يكي از گرايشهاي رشته گرافيك در مراكز آموزشي،رشته تصوير سازي
مي باشد. دراين موارد طراحان بستهبندي خود به سفارش دهندگان كار به تصويرسازان
يا عكاسان صنعتي بدل مي شوند. تصوير سازان حرفهاي وعكاسان صنعتي از اعضاي يك
تيم طراحي بستهبندي به شمار مي روند.تصويرسازي همان طور كه ذكر گرديد يكي از
زيرشاخههاي مهم هنر گرافيك است وعكاسي صنعتي،يكي از گرايشهاي تخصصي ومهم عكاسي
مي باشد.
اين دو با استفاده از ابزارها وتكنيكهاي مختلف،به هر چه بهتر نمايش دادن كالا ويا
موارد استفاده آن مي پردازند.
- تركيببندي (كمپوزيسيون)
تعريف
كلي: كمپوزيسيون كلمهاي فرانسوي ايت كه در زبان و ادبيات فارسي معادل تركيببندي
را براي آن جايگزين نمودهاند.به بيان سادهتر تركيببندي يعني طرز چيدن وقرار
دادن اشكال وتصاوير در يك طرح.
هر اثر هنري اعم از نقاشي،مجسمه سازي،طراحي گرافيك و... بايد داراي تركيبي خوب
وجالب باشد. به عبارت ديگر ما بايد عناصر سازنده يك اثر،طوري با يكديگر درصفحه
يا فضا تركيب شده باشند كه بين تمام عناصر،هماهنگي،تعادل وتوازن ورابطه بصري
زيبايي به وجود بيايد وچشم ما بتواند به راحتي تمام فرمها ورنگهاي موجود را
ببيند.حال در گرافيك بستهبندي عواملي كه باعث به وجود آمدن تركيب بندي زيبا و
مقبول مي گردد.رعايت كردن اجزاي تشكيل دهنده طرح بسته مي باشد كه عبارتند از:
فرم وساختار،اندازه،لوگو،رنگ،طرح وتصوير وعكس و...
انواع تركيب بندي:
به
طور كلي تركيببندي آثار هنري را به دو نوع مي توانيم تفكيك نمائيم.
1- تركيببندي قرينه(متقارن)
2- تركيببندي غيرقرينه (نامتقارن)
تركيببندي متقارن،همان طور كه از نام آن پيداست از راه قرينهسازي بدست مي آيد.
دريك تركيببندي متقارن،محور تقارن درست از وسط يا مركز كمپوزسيون عبور مي كند
وعناصر موجود در دو يا چهار طرف آن عينا يكديگر را منعكس مي نمايند.البته شايان
ذكر است كه تركيببندي به روش قرينه سازي،بسيار ساده ومنطقي است. اما گاهي
اوقات ممكن است به علت يكنواختي وسكون ،باعث كسالت شود ومخاطب خود را خسته
نمايد.
طريقه ديگر،تركيببندي نامتقارن است. در روش تركيب نامتقارن،مي توان با قرار
دادن عناصر مختلف اثر آنها را به شيوه اي ترتيب داد كه از نظر وزن با يكديگر
تعادل برقرار نمايند.
ولي درعين حال قرينه يكديگر نباشند.برقرار كردن تعادل بصري با اين روش،كاري بس
دشوار است ولي نتيجه كار از لحاظ بصري،بسيار جالب و متنوع خواهد بود.
عوامل اصلي ايجاد يك تركيببندي خوب:
چشم
ما عامل بسيار مهمي در درك لذات وزيباييهاست وبه وسيله آن هم زيباييها وزشتيهاي
طبيعت را مي بينيم. وقتي درمقابل يك اثر هنري قرار مي گيريم،چشم ما ابتدا
زيباييهاي موجود در آن را مي بيند درنتيجه ما از آن اثر لذت مي بريم. حال
ببينيم كه زيبايي چيست؟ معاني بسيار زيادي از زيبايي وجود دارد وبه همين دليل،نمي
توان يك تعريف صحيح وقاطع از آن بيان كرد ولي به طور كلي از مجموع نظريات مختلف
مي توان نتجه گرفت كه زيبايي عبارتست از وجود روابط موزون ومتعادل درتركيبات يك
اثر هنري يا يك پديده طبيعي. مثلا يك صورت وقتي زيباست كه كليه اجزاي آن،در
رابطه خوب وموزون نسبت به يكديگر قرار گرفته باشند ودر مجموع تركيب خوشايندي را
به وجود بياورند ويا يك اثر هنري وقتي زيباست كه كليه عناصر سازنده آن با يكديگر
داراي روابطي موزون ومتعادل بوده وتركيبي هماهنگ وچشمگير داشته باشد.بنابراين مي
توان گفت كه هنگام خلق يك اثر، بايد اصول ونكاتي را رعايت كرد تا آن اثر از نظر
زيبايي شناختي هنر مربوطه،داراي ارزش واعتبار گردد.
همان طور كه گفتيم كمپوزيسيون يا تركيببندي يك اثر هنري يا طراحي،نقش بسيار
مهمي درايجاد زيبايي هنري آن دارد.به عبارت ديگر يكي از عوامل مهم زيبايي در يك
كارهنري كمپوزسيون آن است.البته بايد توجه داشت كه براي كمپوزسيون،قانون وفرمول
قاطعي نمي توان ارائه داد ودرحقيقت،بستگي به طرز ديد وانديشه خالق و مخاطبان آن
اثر دارد. اما مي توان به بعضي اصول ونكاتي كه باعث زيبايي بيشتر يك كمپوزيسيون
مي شود اشاره كرد.
عوامل واصولي كه موجب ايجاد يك كمپوزيسيون خوب وزيبا مي گردد،بسيارند. دراين جا
به طور مختصر به ذكر پنج عامل اصلي و مهم آن مي پردازيم.
الف-تعادل
ب-ريتم
ج-تناسب
د -روابط موزون بين نيروهاي مختلف اشكال وعناصر مختلف موجود در كادر
-رابطه شكل وزمينه يا فضاهاي پروخالي (مثبت ومنفي)
الف/تعادل
امكان
دسترسي به تعادل درگرافيك وكيله رشتههاي هنرهاي بصري از راههاي مختلفي امكان
پذير است اما سه نوع تعادل اصلي وجود دارد كه عبارتند از: تعادل قرينه-تعادل غير
قرينه- تعادل شعاعي كه هر كدام ازآنها شخصيتي ويژه واثراتي منحصر به فرد را دارد
و باعث ايجاد تغييرات ودگرگونيهاي زيادي در آثار طراحي شده دارد. احساس تعادل
نياز انسان است. او مي خواهد پاهايش،استوار روي زمين قرار گيرد ومطمئن باشد كه
درهر شرايطي،وضعيت قائم خود را حفظ مي كند. از اين رو است كه انسان،آگاه يا
ناآگاه ،در ارزيابيهاي بصري خود،بيش از هر عامل ديگر از نظر بصري به تعادل
وتوازن توجه مي كند. تعادل نقطه مقابل عدم تعادل يا سقوط است.و اگر مي خواهيد
شدت نامطبوع بودن اين وضع را به چشم خود ببيند،تاثير آن را درچهره شخصي كه به
طور ناگهاي وبي خبر تعادلش به هم خورده است تماشا كنيد.در تركيببندي عوامل
مختلفي نظير:وزن،اندازه،محل قرارگيري ... وجود دارد كه به تعادل مي انجامد.
تعادل قرينه: آن را تعادل غيرتعادل نيز مي نامند وتقسيمبندي برابر
ومساوي اشياء وفضاهاي گوناگون مي باشد. مثالي كه براي تعادل قرينه مي توان به آن
اشاره كرد معماري دوران گوتيك،روكوكو ومعماري اسلامي است.بسياري ازنقوش بافتههاي
ايراني مانند گليم،قالي ونيز بسياري از نقوش اسليمي به كار رفته درمعماري
ايراني-اسلامي ويا ظروف وميز وصندلي نيزشامل تعادل قرينه مي باشند.
از نظر حسي،تعادل قرينه،معمولا بيان كننده وقار و سنگيني وحالتهاي رسمي وخشك
وايستا وخالي از هيجان است. اصولا تعادل قرينه زماني به كار برده مي شود كه اثري
خالي از هيجان وآرام و بي تحرك بخواهيم دربستههايي كه مخاطب آن،نياز به حركت،جنب
وجوش وانرژي زياد دارد،اين نوع تعادل درتركيببندي جالب به نظر نمي رسد. نبايد
فراموش كرد كه چشم به عوامل تهييج كننده وفعال نياز دارد.
تعادل غيرقرينه: تعادل غير قرينه كه آن را تعادل فعال نيز مي گويند،به تقسيمبندي
غيرمساوي اشياء وفضاهاي گوناگون گفته مي شود،كه اگر چه دو بخش تقسيم شده از لحاظ
وزن وسنگيني بصري،با هم برابر هستند،اما عناصر موجود از لحاظ شكل،از لحاظ
شكل،رنگ،حركت،اندازه وجنبههاي ديگر بصري يكسان وبرابر نيستند.اين نوع تعادل
را در اندام انسان در زمان حركتهاي مختلف مي توان مشاهده كرد.
دربسياري از عناصر طبيعت به وجود تعادل غيرقرينه،بر مي خوريم. بسياري از درختان
با اين كه ظاهرا تقسيمات قرينه را ارائه مي دهند،اما وقتي با دقت به آنها مي
نگريم در مي يابيم كه شاخهها كاملا به صورت غير قرينه رشد كردهاند،حتي دربرگ
درختاني كه كاملا شبيه به هم هستند،طرز قرار گرفتن رگههاي موجود درآنها به
صورت غير قرينه مي باشد.
طراحان گرافيك وبستهبندي ونقاشان در آفرينش آثار خود وانتقال پيامهاي ذهني
خويش به ديگران،از تعادل غيرقرينه به علت دارا بودن تحرك،تنوع،هيجان،جذابيتهاي
بصري وشور ونشاط فراوان بردهاند. از طرف ديگر بسياري از آثارهاي به وجودآمده
وطراحي شده با وجود تعادل غير قرينه،داراي فضايي آرام وراحت هستند.
به نام خدا